معنی پرنده نماد بلاهت

حل جدول

پرنده نماد بلاهت

هوبره


پرنده نماد نادانى

هوبره


پرنده نماد نادانی

هوبره


بلاهت، سفاهت

نادانی و کم خردی


نماد

سمبل، تمثیل، نمودار

معادل فارسی سمبول

فرهنگ عمید

بلاهت

از حیث رٲی و عقل ضعیف شدن، نادان شدن، نادانی، کودنی، ضعف عقل،

لغت نامه دهخدا

بلاهت

بلاهت. [ب َ هََ] (از ع، اِمص) بلاهه. کم عقل بودن در امورات دنیا. (غیاث اللغات). بی عقلی. نادانی. حماقت. گولی. (ناظم الاطباء). سلیم دلی. (بحرالجواهر). ابلهی. کم خردی. ساده دلی. حمق. غباوت. رعونت. سفه. سخافت. کانائی. و رجوع به بلاهه شود. || ضعف و سستی در رأی و تدبیر. (ناظم الاطباء).


نماد

نماد. [ن ُ / ن ِ / ن َ] (اِمص) نمود. (برهان قاطع) (لغت فرس اسدی ص 114) (اوبهی) (آنندراج) (ناظم الاطباء). || (نف مرخم) به معنی فاعل هم آمده است که ظاهرکننده باشد. (برهان قاطع) (آنندراج). نماینده و ظاهرکننده. (ناظم الاطباء). رجوع به نمادن شود.

فرهنگ معین

بلاهت

کم خردی، ضعف تدبیر، سستی رأی. [خوانش: (بَ هَ) [ع. بلاهه] (اِمص.)]


نماد

نماینده، سَمبُل، مظهر، نشانه، علامت. [خوانش: (نَ) (اِ.)]

مترادف و متضاد زبان فارسی

بلاهت

ابلهی، حماقت، حمق، سبک‌مغزی، سفاهت، کم‌خردی، نادانی،
(متضاد) حکمت، دانایی

فرهنگ فارسی هوشیار

بلاهت

‎ نادانی سادگی کانایی نابخردی (اسم) کم خردی ساده دلی سلیم دلی، ضعف تدبیر سستی رای. کم عقل بودن، ابلهی


پرنده

(اسم پریدن) هر جانوری که می پرد مرغ طیر طایر. جمع: پرندگان مقابل چرنده. نام یک فردازرده پرندگان نام عام فردی از حیوانات ذی فقاری که به رده پرندگان تعلق دارد، که پرواز کند که بپرد پرواز کننده طایر: (ما چیزها را دروهم توانیم آورد که بحس نیافته باشیم چون مردم پرنده. ) (بابا افضل) یا پرنده پر نمیزند. خیلی خلوت و آرام بود. یا پرنده چراغ. پروانه. فراشه. یا (هواپیمایی) پرسنل پرنده. کسانی که در نیروی هوایی با هواپیما پرواز میکنند و رانندگی آنرا بعهده دارند. یا پرنده آتشین. یکی از انواع اختر. یا ماهی پرنده.

فرهنگ فارسی آزاد

بلاهت

بَلاهَت، نادانی، کودنی، سَفاهت،

معادل ابجد

پرنده نماد بلاهت

794

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری